ای به از من، به از اینیت دارمــــی(عطار،۳۰۸:۱۳۸۶) پیرمردی دیوانه که بی قوت و قوّت مانده بود به جوانی آراسته که قصد عبادت در مسجد داشت گفت: اگر میخواهی چون من پریشان و شوریده دین شوی به کارت ادامه بده، چون من نیز چون تو سالها خدا را طاعت و عبادت میکردم و او مرا […]