مهاجرت[۱]
منگالم[۲] (۱۹۶۸)، مهاجرت را یک حرکت بالنسبه دائمی عده ای از یک مکان به مکان دیگر دانسته، که مقدم بر آن، مهاجران بر اساس مراتبی از ارزش ها یا هدف های با ارزشی که تعلیم می گیرند، حرکت می کنند. نتیجه ی این حرکت تغییراتی در نظام کنش متقابل مهاجران است ( لهاسایی زاده، ۱۳۶۸: ۱۴).
مهاجرت از یک ناحیه به ناحیه دیگر صرف نظر از تاثیری که در شئون زندگی دار، از نظر فرهنگی دارای مسائلی متعدد خواهد بود و این اساسا ناشی از نحوه ی تطابق روانی- اجتماعی افراد است که دارای آداب و رسوم خاصی هستند (جعفری نیا و بذر افشان، ۱۳۹۲۰: ۳۱).
مهاجرت در لغت بهمعنای حرکت افراد یا گروههایی است، که مستلزم تغییر دائمی یا موقت محل سکونت است. لفظ مهاجرت در مقابل اصطلاح تحرک بهکار میرود که به همه اشکال تحرک فضایی (موقت و دائم) ( پهلوان، ۱۳۸۱: ۳) اطلاق میشود و معنای عام کلمه عبارت است از ترک سرزمین اصلی و ساکن شدن در سرزمین دیگر بهطور موقت یا دائم.
مهاجرت در مفهوم جمعیتشناختی کلمه، با کوچ مداوم انسان در جوامع ابتدایی و کوچ عشایری و همچنین حرکات جغرافیایی کوتاهمدت مانند مسافرت متمایز است و در مورد جمعیتهایی بهکار میرود که نسبتاً استقرار یافتهاند. مهاجرت بهعنوان یک واقعه تأثیرگذار بر رشد و تغییر جمعیت مورد توجه قرار میگیرد. مهاجرت همچنین انعکاسی از تغییراتی است که در تار و پود جامعه رخ میدهد. مهاجرت و آوارگی همزاد و هم سرنوشت آدمیان است و از ابتداء تاریخ بشری تا امروز به شیوهها و چهره های گوناگون جریان داشته و دارد. نمیتوان فصل و مقطعی از تاریخ و سرگذشت آدمیان را یافت که عاری و تهی از هجرت و نقل افراد و گروه های بشری باشد. انسان ها همیشه و همواره برای جستجوی مأوای بهتر و زندگی پر رونقتر و گاه به دلیل تهدیدها، کشتارها و سرکوبها و گاه به دلیل تغییرات ناگهانی محیطی و سایر عوامل و دلایل؛ مشغول هجرت و تغییر موطن خود بوده اند. مهاجرت و نقل مکان از یک نقطه به نقطۀ دیگر گسترده و دوام دار بوده که به دلایل و انگیزه های مختلف در گذشته و حال جاری وساری است که امروزه جوامع و انسان های که خارج از زیست بوم اولیه و اصلی خود زندگی میکنند بسیار بیشتر از کسانی است که هم چنان در زیست و بوم اولیه خود بسر میبرند منتهی مهاجرت در صده اخیر همانند سایر پدیده های اجتماعی دارای تفاوت های؛ نسبت به گذشته میباشد که متاثر از شرایط کنونی جهان است.
تفاوت های مهاجرت در گذشته و امروزآن است که درگذشته ها، سیل مهاجرین تازه وارد، سر زمینی را به تصرف در میآوردند و درآن فرهنگ و تمدن جدیدی را پایه گذاری میکردند؛ و یا تمدن جدیدی مرکب از فرهنگ و داشته های اقوام بومی و اقوام مهاجر شکل میگرفت؛ هما نندی مها جران که وارد قاره آمریکاه شدند. مجتبی صادقی میگوید: «در تهاجم مهاجران اروپای به قاره جدید آمریکا فرهنگ بومی آمریکایی که در طی هزران سال سا خته شده بود در کمتر از صدسال تقریبا به طور کامل نابود شد، سرخ پوستان آمریکایی جمعیت عمده این بومیان را تشکیل میدادند ( صرفی، ۱۳۷۴: ۱۰۶). اما در دنیای امروز مهاجران تازه وارد اغلب در جامعه و فرهنگ جدید جذب و هضم میشوند و به مرور زمان، فرهنگ ملی و بومی خود را از دست میدهند و در نهایت با بحران هویت و گم کردن اصل خویش مواجه میشوند. جامعه پذیری یا انطباق اجتماعی از پیامدهای قهری مهاجرتهای امروزی است. در پرتو این پروسه، جوامع و گروههای مهاجر، آرام آرام بخشی از هنجارها، ارزشها و باورهای بومی و ملی خود را از دست میدهند و عناصر و سازه های از فرهنگ مسلط در موطن جدید را میپذیرند.
[۱] Emigration
[۲] Mangalam